-
کلید
شنبه 1 فروردین 1394 14:28
مادربزرگ می گفت : دل هر آدمی دری دارد می گفت : باید باز کنی در دلت را روی لبخند آدم ها می گفت : هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند می گفت : کلید دل آدم دست خود آدم نیست می گفت : انگاری کلیدها را دم خلقت پخش کرده اند بین آدم ها و هر کسی یکی برداشته برای خودش می گفت بلند شو برو بگرد بگرد ببین کلید قلب کیست توی دست...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 فروردین 1394 14:27
مادربزرگ می گفت : دل هر آدمی دری دارد می گفت : باید باز کنی در دلت را روی لبخند آدم ها می گفت : هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند می گفت : کلید دل آدم دست خود آدم نیست می گفت : انگاری کلیدها را دم خلقت پخش کرده اند بین آدم ها و هر کسی یکی برداشته برای خودش می گفت بلند شو برو بگرد بگرد ببین کلید قلب کیست توی دست...
-
افشای فراماسونری
سهشنبه 19 اسفند 1393 14:33
سلام دوستان من فکر میکنم دیگه باید همه اگاه باشیم که دوره اخرالزمان نزدیکه من تونستم مستند های عبدالله هاشم با اسم " ظهور " رو براتون اماده دانلود کنم تو این مستند ها حقیقت هایی رو متوجه میشید که خیلی درک کردنش سخته. فقط تا میتونید این ویدیو ها رو انتشار بدید... مقدمه :...
-
خاطرات... (طنز)
شنبه 18 بهمن 1393 22:40
من فقط یه بار دوست دختر داشتم ......... اونم تو بازی GTA بود ؟؟؟ تازه اونم با ماشین لهش کردم... . . . یه بار استامینوفن خوردم . ازم پرسید : الان دقیقا کجات درد میکرد که منو خوردی... اومدم بگم سرم !!! یادم اومد که قرص ها که حرف نمیزنند . فهمیدم اشتباهی ترامادول خوردم... . . . خانواده جمع بودیم داشتیم فیلم میدیدیم...
-
پاییز .
شنبه 18 بهمن 1393 22:02
برگ های پاییزی سرشار از شعور درخت اند و خاطرات سه فصل را بر دوش میکشند آرام قدم بگذار برچهره تکیده آنها این برگ ها حرمت دارند درد پاییز درد "دانستن" است.
-
دعا
شنبه 18 بهمن 1393 21:56
خدا قسمت داشتنت را از من گرفت... گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود.
-
نفس گیر...
شنبه 18 بهمن 1393 09:09
یه وقتایی چقدر ساده تو این تنهایی گم میشم چقدر راحت تو این روزا اسیر درد و غم میشم . یه وقتایی دلم می خواد تو آغوش خدا باشم به هر در زدم شاید تو این تنهایی پیدا شم. . . . مجید یحیایی
-
عشق و دیوانگی
شنبه 18 بهمن 1393 08:41
در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک. همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود...
-
سلامتیه ...
شنبه 18 بهمن 1393 07:39
به سلامتی ... به سلامتی همه آدمایی که توی دریای مردونگی غرق میش ولی از روی پل نامردی رد نمیشن . . . به سلامتی دیگ که خودشو سیاه میکنه تا مردمو سیر کنه نه اون کسی که مردمو سیاه میکنه تا خودشو سیر کنه . . . به سلامتی میخ که هرچی تو سرش زدن خم نشد . . . به سلامتی سیگار که رفیق نیمه راه نبود و تا آخرش با ما سوخت و ساخت ....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 بهمن 1393 21:35
میدونی تنهایی یعنی چی ؟؟ یعنی روز تولدت همراه اول یه روز مکالمه رایگان بده... ولی کسی نباشه حتی یه دقیقه باهاش حرف بزنی.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 بهمن 1393 21:32
زنده اند پرندگانی که از خشک سالی مردند... ولی ار خرمن نامردان دانه نخوردند...!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 بهمن 1393 21:27
هنوز نمیدانم این چه فصلیست که من کال مانده ام... و به تو نمیرسم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 بهمن 1393 21:11
باران باشد تو باشی و یک خیابان بی انتها... به تمام دنیا میگویم خداحافظ.